۱۴ فروردین ۱۳۸۶

دروغ ١٣

همانطور که بعضی ها حدس زدند، مطلب قبلی من با عنوان «خداحافظ قزوین» دروغ سیزده یا اول آوریل بود. واقعیت این است که برادر من در کانادا زندگی نمی‌کند و من هیچ برنامه ای برای رفتن به آنجا ندارم. اصلا مگه می‌شه من قزوین را ول کنم؟

واکنش ها متفاوت بود و تازه فهمیدم افرادی هستند که من را دوست دارند! از همه متشکرم.
از شازده ایرونی که بی معرفتم خواند!
از محاق که می‌خواست مینی بوس بگیرد تا بچه ها برای بدرقه ام بیایند.
از آماتور که نگران از دست رفتن اکانت رایگان اش بود.
از محمد خیرخواه که قرار دو سال بعد در آنجا را با من گذاشت.
از دلتنگی های پیکسلی که هم نگران من و هم نگران فیلم 300 بود.
از حسین علیجانی که مطلبی درباره‌ام نوشت اما منتشر نکرد.
از بوت سکتور که خوشحال شد!
از شهر من که هنوز تبلیغ وبلاگش در کامنتینگها از همه چیز مهمتر است!
از کسانیکه آنجا آشنا معرفی کردند تا اگر مشکلی پیدا کردم به آنها مراجعه کنم.
از کسانیکه برایم گریه کردند!
و از همه کسانیکه ابراز خوشحالی یا ناراحتی کردند.

اما یک نکته مشترک تقریبا در مورد همه وجود داشت و آن اینکه بعد از اینکه ماجرا را فهمیدند یا نفرینم کردند یا فحشم دادند! ولی به هرحال من همچنان قزوین هستم و مجبورید تحملم کنید!

راستی امسال دروغ 13 گوگل (اینترنت پر سرعت از طریق دستشویی) و جیمیل (پست پرینت مجانی ایمیلها) خیلی جالب بود. از دستشان ندهید!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

bimarefat chera az hame neveshti:shazde irooni,mahagh,...ina.ama chizi az man naneveshti?han?

ناشناس گفت...

مهم نیست کجا باشی مهم اینه که سعی کنی به تکاملی والا نزدیک و نزدیکتر شوی
اما دروغ چیز خوبی نیست سعی کنید دیگه دروغ نگویید