این روزها فضای شهری قزوین درگیر برگزاری مسابقه پر تبلیغی با عنوان «جامعه امن» است که برگزار کننده آن ستاد پیشگیری و حفاظت اجتماعی دادگستری کل استان قزوین با مشارکت سازمان ملی جوانان قزوین است. تبلیغات این مسابقه به اندازه ای است که در بسیاری از موقعیت های جغرافیایی شهر، به جای نمایش موقعیت کنونی جغرافیایی تبلیغ این مسابقه بر روی گوشی های موبایل نقش میبندد.
هدف این مسابقه تا آنجا که در سایت اصلی آن گفته شده است تلاش برای جمع آوری راهکارهای نوین و مفید برای حفظ امنیت جامعه است. نفس برگزاری این مسابقه خیلی خوب است و نشان میدهد دادگستری خود را جدا از مردم نشان نمیدهد و برای همفکری با منتقدان خود قدم برداشته است. من هم چندان نمیخواهم به این موضوع بپردازم و تنها به مورد مهمی از نحوه اجرای این مسابقه میپردازم که متاسفانه با عنوان آن منافات فاحشی دارد.
سایت برگزاری این مسابقه که با 2 روز تاخیر از آغاز تبلیغات این مسابقه آغاز بکار کرده است با مشکل عدم امنیت روبروست! این مسئله در صفحه «ارسال راهکارهای پیشنهادی» وجود دارد که برای دریافت اطلاعات کاربران از یک فرم خارجی استفاده کرده است. این فرم توسط سایت jotform ساخته شده است و به شکل یک فریم در صفحه ارسال آن گذاشته شده تا از آدرس اصلی آن از دید کابران پنهان بماند. موضوع مهمی که این سایت را تهدید میکند استفاده سایت jotform از اطلاعاتی است که توسط کاربران سایت به آن ارسال میشود. این اطلاعات پس از ارسال در اختیار jotform قرار میگیرد و سپس به مدیران سایت جامعه امن ارسال میشود. با این روش jotform میتواند هرگونه استفاده ای از این اطلاعات بکند. یکی از استفاده های مهم سایت مذکور از محتویات ارسال شده، استفاده از آدرس ایمیل کاربران است. jotform میتواند با جمع آوری آدرس های ایمیل و تشکیل یک بانک اسپم آن را به قیمت گزافی در اختیار شرکتهای دیگر بگذارد. بخاطر همین هم هست امروزه خود آدرس ایمیل از ارزش فوق العاده برخوردار است و توصیه میشود آن را به سادگی در اختیار دیگران نگذارید. حتی توصیه شده است برای نمایش دادن آن در وبلاگ یا سایت خود نیز از تصویر آن استفاده کنید تا توسط روباتهای پیمایشگر وب شناسایی نشود.
علاوه بر این، سایت jotform با جمع آوری آدرس ها و اطلاعات شناسایی کاربران میتواند از این اطلاعات جهت فریب دادن آنها در قالب ارسال ایمیلهای ناخواسته به آنها استفاده کند. به عنوان مثال میتواند به کاربر اعلام کند که برنده جایزه مهمی شده است و در صورتی که کاربر قانع نشده است یا شک دارد اطلاعات دیگری از کاربر را در اختیار او قرار بدهد. البته استفاده سایت مذکور فراتر از این موضوع ها است چرا که هیچگاه بطور رایگان چنین سرویس خوبی را که نشان میدهد برای ساخت آن زحمت فراوانی کشیده است در اختیار دیگران نمیگذارد.
ارزش بانکهای اطلاعاتی و اطلاعاتی که از پردازش آنها میتواند بدست بیاید در جامعه جهانی امروز بسیار زیاد است. چه خوب بود برگزار کنندگان این مسابقه که درصدد انجام راهکارهای نوین ایجاد امنیت در جامعه هستند کمی به خود زحمت میدادند و به جای استفاده از یک فرم خارجی، از فرم مستقل و طراحی شده توسط خودشان در سایت استفاده میکردند تا اینگونه امنیت خود سایتی که دغدغه حفظ امنیت دارد به مخاطره نیفتد.
۰۸ تیر ۱۳۸۷
۰۵ تیر ۱۳۸۷
تخریبگری در نطق پیش از دستور خانه مطبوعات
امروز پس از ٢ روز مرخصی بخاطر عروسی برادرم که من را هم حسابی از کار و زندگی انداخته بود وقتی به دفتر قزوین نت آمدم با یک فاکس رسیده عجیب روبرو شدم. خانه مطبوعات قزوین متن نطق پیش از دستور محمد درافشانی در جلسه شورای مرکزی خانه مطبوعات قزوین را برای رسانه ها فاکس کرده بود. عجیب تر از این کار خانه مطبوعات، محتوای غیر حرفه ای محمد درافشانی در نطق پیش از دستورش بود که انگشت اتهام به سمت کسانی نشانه رفته بود که خلاف نظر او رای داده بودند. او همچنین خانه مطبوعات را تهدید کرده است که اگر به این روند خود ادامه دهد در تصمیم گیری های آینده خودش تجدید نظر میکند!
تا آنجا که من متوجه شدم علت اصلی کدورت محمد درافشانی این است که دو نفر که قبلا به او گفته بودند به حسین علیجانی رای می دهند بعدا آمده اند و به حسن حسنزاده رای داده اند. این موضوع آنقدر برای او سنگین تمام شده بود که حتی در هفته نامه تابان چند هفته پیش هم فضای رای گیری خانه مطبوعات برای انتخاب دبیر اجرایی جشنواره خانه مطبوعات یک فضای سیاسی خوانده شده بود. من واقعا نمیدانم این کجایش اشکال دارد که کسی نظرش حتی یک دقیقه قبل از انتخابات هم عوض شود؟ اگر این تغییر نظر حتی در اثر رایزنی با او باشد باز هم ایرادی ندارد. هرکس میتواند بر اساس اطلاعات خود فرد دیگری را در انتخاب فرد بهتر آگاهی بخشی دهد و با او رایزنی کند. از آن گذشته این رایزنی باز هم ایجاب نمیکند که افراد تحت تاثیر دیگران قرار بگیرند و به فرد خاصی رای دهند. هرکس آزاد است نظرات دیگری را در انتخاب فرد بهتر بپذیرد یا نپذیرد و در نهایت انتخاب نهایی را خود او انجام خواهد داد.
محمد درافشانی در بند دیگری حسن حسنزاده را متهم کرده است که رابطه خوب وی با هیات داوران موجب عدم انتخاب عادلانه افراد برگزیده خواهد شد. حتی اگر بپذیریم حسن حسنزاده با هیات داوران رابطه خوبی دارد -که اصلا معلوم نیست این «خوب» هم در چه حد است- این یعنی اینکه حسن حسنزاده به هیات داوران گزینه های خاصی را پیشنهاد میدهد و آنها هم میپذیرند. طرح چنین موضوع بی شرمانه ای قبل از اینکه جرم آن ثابت شود هم اتهام به حسن حسنزاده است هم به هیات داوری که هر دو را متهم به شراکت در لابی و پارتی بازی میکند. علاوه بر این، دید منفی که این قضیه از همین حالا نسبت به جشنواره ایجاد میکند را نمیدانم چه کسی میتواند جمع کند و پاسخگو باشد؟!
بند سوم نطق پیش از دستور محمد درافشانی مربوط به پیشنهاد به حسن حسنزاده برای جذب اسپانسرهای مالی است. این بند کلا فضایش با دو مورد قبلی متفاوت است و اصلا نمیدانم چرا در نطق پیش از دستور آمده است؟! مگر نمیشود یک جلسه گذاشت و هرکس پیشنهاد هایش را به او بدهد و پیشنهاد خاص یکنفر آنقدر مهم است که باید جدا و در نطق پیش از دستور اعلام گردد؟!
البته همه اینهایی که گفتم دلیل بر حمایت من از حسن حسنزاده نیست. حسین علیجانی در دو سال گذشته دو جشنواره فوق العاده را برگزار کرده است که فکر نمیکنم از خاطر کسی برود. خیلی نامردانه است که بخاطر یک نفر، تمام تلاشهای یکنفر دیگر نادیده گرفته شود و حتی تخریبش هم بکنند. دبیر اجرایی جشنواره مسئولیت بسیار پرزحمتی است که همیشه علاوه بر وقت فراوانی که میبرد کلی حرف و حدیث هم پشت طرف باقی میگذارد. البته این یک ویژگی فرهنگی جامعه ماست که هیچ وقت نمیتوان دهان مردم را بست و باید بدون تاثیر پذیری هرکس سعی کند کار خود را به بهترین نحو انجام دهد. چیزی که هم حسین علیجانی و هم حسن حسنزاده از عهده اش به خوبی برآمده و برخواهند آمد.
تا آنجا که من متوجه شدم علت اصلی کدورت محمد درافشانی این است که دو نفر که قبلا به او گفته بودند به حسین علیجانی رای می دهند بعدا آمده اند و به حسن حسنزاده رای داده اند. این موضوع آنقدر برای او سنگین تمام شده بود که حتی در هفته نامه تابان چند هفته پیش هم فضای رای گیری خانه مطبوعات برای انتخاب دبیر اجرایی جشنواره خانه مطبوعات یک فضای سیاسی خوانده شده بود. من واقعا نمیدانم این کجایش اشکال دارد که کسی نظرش حتی یک دقیقه قبل از انتخابات هم عوض شود؟ اگر این تغییر نظر حتی در اثر رایزنی با او باشد باز هم ایرادی ندارد. هرکس میتواند بر اساس اطلاعات خود فرد دیگری را در انتخاب فرد بهتر آگاهی بخشی دهد و با او رایزنی کند. از آن گذشته این رایزنی باز هم ایجاب نمیکند که افراد تحت تاثیر دیگران قرار بگیرند و به فرد خاصی رای دهند. هرکس آزاد است نظرات دیگری را در انتخاب فرد بهتر بپذیرد یا نپذیرد و در نهایت انتخاب نهایی را خود او انجام خواهد داد.
محمد درافشانی در بند دیگری حسن حسنزاده را متهم کرده است که رابطه خوب وی با هیات داوران موجب عدم انتخاب عادلانه افراد برگزیده خواهد شد. حتی اگر بپذیریم حسن حسنزاده با هیات داوران رابطه خوبی دارد -که اصلا معلوم نیست این «خوب» هم در چه حد است- این یعنی اینکه حسن حسنزاده به هیات داوران گزینه های خاصی را پیشنهاد میدهد و آنها هم میپذیرند. طرح چنین موضوع بی شرمانه ای قبل از اینکه جرم آن ثابت شود هم اتهام به حسن حسنزاده است هم به هیات داوری که هر دو را متهم به شراکت در لابی و پارتی بازی میکند. علاوه بر این، دید منفی که این قضیه از همین حالا نسبت به جشنواره ایجاد میکند را نمیدانم چه کسی میتواند جمع کند و پاسخگو باشد؟!
بند سوم نطق پیش از دستور محمد درافشانی مربوط به پیشنهاد به حسن حسنزاده برای جذب اسپانسرهای مالی است. این بند کلا فضایش با دو مورد قبلی متفاوت است و اصلا نمیدانم چرا در نطق پیش از دستور آمده است؟! مگر نمیشود یک جلسه گذاشت و هرکس پیشنهاد هایش را به او بدهد و پیشنهاد خاص یکنفر آنقدر مهم است که باید جدا و در نطق پیش از دستور اعلام گردد؟!
البته همه اینهایی که گفتم دلیل بر حمایت من از حسن حسنزاده نیست. حسین علیجانی در دو سال گذشته دو جشنواره فوق العاده را برگزار کرده است که فکر نمیکنم از خاطر کسی برود. خیلی نامردانه است که بخاطر یک نفر، تمام تلاشهای یکنفر دیگر نادیده گرفته شود و حتی تخریبش هم بکنند. دبیر اجرایی جشنواره مسئولیت بسیار پرزحمتی است که همیشه علاوه بر وقت فراوانی که میبرد کلی حرف و حدیث هم پشت طرف باقی میگذارد. البته این یک ویژگی فرهنگی جامعه ماست که هیچ وقت نمیتوان دهان مردم را بست و باید بدون تاثیر پذیری هرکس سعی کند کار خود را به بهترین نحو انجام دهد. چیزی که هم حسین علیجانی و هم حسن حسنزاده از عهده اش به خوبی برآمده و برخواهند آمد.
۳۱ خرداد ۱۳۸۷
اسم صفحه ای که نیم میلیون نفر نتایج کنکور کارشناسی ارشد سال 86 خودشون را از اونجا گرفتند هست: search asnjesh!
۲۵ خرداد ۱۳۸۷
امکان خرید اینترنتی بلیط قطار در قزوین راه اندازی شد
امروز به محض اینکه متوجه شدم علاوه بر اختصاص قطار مستقل قزوین – مشهد، امکان خرید اینترنتی بلیط قطارهای مسافرتی از طریق سایت رجا از مبدا و مقصد قزوین هم فراهم شده است برای اولین بار با محمد علیخانی تماس گرفتم و از او تشکر کردم.
جریان از آنجا آغاز شد که چند ماه پیش مطلبی با عنوان «سهم قزوین از برنامه ریزی اینترنتی سفر، صفر است» نوشتم و در آن از نمایندگان قزوین درخواست کردم که پیگر راه اندازی امکان خرید اینترنتی بلیط قطار به مبدا و مقصد قزوین شوند. سپس متوجه شدم محمد علیخانی آن مطلب را خوانده است و نامه ای به وزیر راه و ترابری نوشته است و در وبلاگش هم قول داده که موضوع را تا به نتیجه رسیدنش پیگیری کند. پس از مدتی که دوباره پیگیر قضیه شدم متوجه شدم با تغییر نمایندگان قزوین در مجلس هشتم ظاهرا کار را به همراه راه اندازی قطار اختصاصی قزوین - مشهد برای ادامه پیگیریهایش به پدرش شیخ قدرت الله علیخانی سپرده است.
خلاصه دردسرتان ندهم. مدت زمانی گذشت تا اینکه امروز فهمیدم این پروژه راه اندازی شده است و عده دیگری با نامردی تمام انجام آن را به نام خود تمام کرده اند! خیلی تاسف برانگیز است. هرچند من و محمد علیخانی و هر انسان دیگر ممکن است تفاوت دیدگاههایی با هم داشته باشیم اما هیچگونه خصومتی با هم نداریم و خیلی بی انصافی و ناحقی است که زحمت های یکنفر نادیده گرفته شود و از افراد دیگر، بدون حتی نام بردن از نفر اصلی سپاس و تقدیر شود.
جریان از آنجا آغاز شد که چند ماه پیش مطلبی با عنوان «سهم قزوین از برنامه ریزی اینترنتی سفر، صفر است» نوشتم و در آن از نمایندگان قزوین درخواست کردم که پیگر راه اندازی امکان خرید اینترنتی بلیط قطار به مبدا و مقصد قزوین شوند. سپس متوجه شدم محمد علیخانی آن مطلب را خوانده است و نامه ای به وزیر راه و ترابری نوشته است و در وبلاگش هم قول داده که موضوع را تا به نتیجه رسیدنش پیگیری کند. پس از مدتی که دوباره پیگیر قضیه شدم متوجه شدم با تغییر نمایندگان قزوین در مجلس هشتم ظاهرا کار را به همراه راه اندازی قطار اختصاصی قزوین - مشهد برای ادامه پیگیریهایش به پدرش شیخ قدرت الله علیخانی سپرده است.
خلاصه دردسرتان ندهم. مدت زمانی گذشت تا اینکه امروز فهمیدم این پروژه راه اندازی شده است و عده دیگری با نامردی تمام انجام آن را به نام خود تمام کرده اند! خیلی تاسف برانگیز است. هرچند من و محمد علیخانی و هر انسان دیگر ممکن است تفاوت دیدگاههایی با هم داشته باشیم اما هیچگونه خصومتی با هم نداریم و خیلی بی انصافی و ناحقی است که زحمت های یکنفر نادیده گرفته شود و از افراد دیگر، بدون حتی نام بردن از نفر اصلی سپاس و تقدیر شود.
راه اندازی امکان خرید اینترنتی بلیط سفر قزوین و گنجاندن شهر قزوین در لیست فروش مبدا و مقصد خرید اینترنتی بلیط خدمت بزرگی به قزوین بود که تا مدتها همه ما میتوانیم برای سفرهایمان از آن استفاده کنیم. فعلا حداقل کاری که میتوانستم بکنم این بود که این خبر را به عنوان خبر اول قزویننت درج نمایم و در آن از محمد علیخانی هم تشکر کنم. هرچند شاید او توقع این را هم نداشته باشد اما واقعیت آن است که حق و انصاف به این آسانی پنهان نمیماند و از خاطر کسی نخواهد رفت.
۲۱ خرداد ۱۳۸۷
سرویس های وبی به سایت قزوین نت اضافه شد
سرانجام کاری را که بطور تقریبا مستمر از آغاز تعطیلات هفته گذشته برای ساخت سرویس های وبی سایت قزوین نت آغاز کرده بودم امروز تمام شد و هم اینک آماده استفاده شده است. «سرویسهای وبی» یا «وب سرویسها» قابلیتی که شما میتوانید از تعدادی از مطالب یا امکانات مناسب یک سایت در سایت یا وبلاگ خود استفاده کنید.
غالب وب سرویسها معمولا به 3 شیوه متداول SOAP، Feeds و JavaScript ساخته میشوند که هرکدام ویژگیها و کارکردهای خاص خودشان را دارند و من هم در اینجا به توضیح آنها نمیپردازم. تنها باید بگویم که شیوه آخری یعنی JavaScript ساده ترین و همگانی ترین نوع وب سرویس است و من هم در ساخت وب سرویس های قزوین نت از این شیوه استفاده کرده ام.
سرویس های وبی که برای قزوین نت آماده کردهام شامل سرویس های اخبار، آب و هوا و نرخ ها است. برای اینکه از هرکدام از آنها استفاده کنید کافی است به صفحات مربوط به آنها در لینک های بالا مراجعه کنید و بر اساس تنظیماتی که انجام میدهید کد مربوطه را در وب سایت یا وبلاگ خود قرار دهید. همچنین میتوانید قبل از اینکه کد مربوطه را در سایت یا وبلاگ خود قرار دهید با کلیک بر روی دکمه پیش نمایش، پیش نمایش آن را هم ببینید و سپس از آن استفاده کنید.
جای قرار دادن این کد در وب سایتها بستگی به طراحی آن دارد و در وبلاگها هم میتوانید آن را درمیان کدهای قالب وبلاگ قرار دهید. فقط با توجه به اینکه بلاگفا در قسمت «تنظیمات وبلاگ» جای آماده ای برای درج این نوع کدها دارد (همانجا که معمولا کد کنتور یا آمارگیر را قرار میدهید) میتوانید کدهای این وب سرویسها را هم آنجا قرار دهید و به کدهای قبلی اضافه کنید.
پی نوشت: سایت دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین از وب سرویس هواشناسی در سایت خود استفاده کرد.
غالب وب سرویسها معمولا به 3 شیوه متداول SOAP، Feeds و JavaScript ساخته میشوند که هرکدام ویژگیها و کارکردهای خاص خودشان را دارند و من هم در اینجا به توضیح آنها نمیپردازم. تنها باید بگویم که شیوه آخری یعنی JavaScript ساده ترین و همگانی ترین نوع وب سرویس است و من هم در ساخت وب سرویس های قزوین نت از این شیوه استفاده کرده ام.
سرویس های وبی که برای قزوین نت آماده کردهام شامل سرویس های اخبار، آب و هوا و نرخ ها است. برای اینکه از هرکدام از آنها استفاده کنید کافی است به صفحات مربوط به آنها در لینک های بالا مراجعه کنید و بر اساس تنظیماتی که انجام میدهید کد مربوطه را در وب سایت یا وبلاگ خود قرار دهید. همچنین میتوانید قبل از اینکه کد مربوطه را در سایت یا وبلاگ خود قرار دهید با کلیک بر روی دکمه پیش نمایش، پیش نمایش آن را هم ببینید و سپس از آن استفاده کنید.
جای قرار دادن این کد در وب سایتها بستگی به طراحی آن دارد و در وبلاگها هم میتوانید آن را درمیان کدهای قالب وبلاگ قرار دهید. فقط با توجه به اینکه بلاگفا در قسمت «تنظیمات وبلاگ» جای آماده ای برای درج این نوع کدها دارد (همانجا که معمولا کد کنتور یا آمارگیر را قرار میدهید) میتوانید کدهای این وب سرویسها را هم آنجا قرار دهید و به کدهای قبلی اضافه کنید.
پی نوشت: سایت دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین از وب سرویس هواشناسی در سایت خود استفاده کرد.
۲۰ خرداد ۱۳۸۷
بیتوجهی مطبوعات قزوین به انتشار منظم
یکشنبه ای که گذشت هیچ یک از نشریات قزوین منتشر نشد و این درحالی است که زمان انتشار اصلی اغلب آنها در روز یکشنبه است. علت این موضوع هم تعطیلات روزهای پیشین آن بوده است که صاحبان آنها در دفاتر کار خود حضور نداشته اند.
نخستین موضوع که دانستنش برای کسی که وارد فعالیت رسانه ای میشود لازم است این است که تعطیلات در رسانه معنی ندارد. هیچ بهانه ای پذیرفته نیست برای اینکه در مدت تعطیلات، رسانهای کاملا تعطیل شود و پس از آن هم تازه یکروز هم خودشان به تعطیلی رسانه اضافه کنند تا بتوانند نشریهشان را آماده کنند و فردایش آن را منتشر کنند. این اتفاقی است که فکر میکنم در ایران و بصورت عمده در قزوین میافتد. حتی بسیار هم اتفاق میافتد که روز قبل هم تعطیل نیست اما انتشار نشریه با تاخیر دست کم یکروزه مواجه است. خیلی تاسف برانگیز است روزی که مخاطبان یک نشریه منتظر خواندن آن هستند با بدقولی نشریه مواجه شده و آن را دریافت نکنند و در دنیایی که برای انتشار اخبار روی ثانیه ها رقابت میشود انتشار یک نشریه به هر دلیل حداقل 24 ساعت تاخیر داشته باشد.
تازه این قسمت خوب قضیه است. قسمت بدتر آن زمانی که انتشار یک نشریه هفته نامه به یکروز تعطیل برخورد و صاحبان آن از خدا خواسته آن هفته را به خود استراحت میدهند و آن را اصلا حتی در روز بعدش هم منتشر نمیکنند! آنها با این کارشان در واقع نشریه خود را از هفته نامه به دو هفته نامه تبدیل میکنند بدون اینکه ذره ای نگرانی و پریشانی خاطر به خود راه دهند.
واقعا فکر میکنید چرا رسانه های ما اصلا قدرت رقابت با رسانه های خارجی را ندارند؟ چرا قزوین در رتبه های آخر مطبوعات و رسانه های کشور قرار دارد؟ بزرگترین مشکل از آنجا ناشی میشود که فعالان رسانه ها هنوز آنقدر که باید برای رسانه ها اهمیت قایل نیستند و آن را مثل سایر شغلهای اداری و کارمندی میبییند که محدود به زمان و مکان خاص است. اغلب آنها مفهوم رسانه را عمیقا درک نکرده اند یا حاضر به پذیرش و درک آن نیستند.
نخستین موضوع که دانستنش برای کسی که وارد فعالیت رسانه ای میشود لازم است این است که تعطیلات در رسانه معنی ندارد. هیچ بهانه ای پذیرفته نیست برای اینکه در مدت تعطیلات، رسانهای کاملا تعطیل شود و پس از آن هم تازه یکروز هم خودشان به تعطیلی رسانه اضافه کنند تا بتوانند نشریهشان را آماده کنند و فردایش آن را منتشر کنند. این اتفاقی است که فکر میکنم در ایران و بصورت عمده در قزوین میافتد. حتی بسیار هم اتفاق میافتد که روز قبل هم تعطیل نیست اما انتشار نشریه با تاخیر دست کم یکروزه مواجه است. خیلی تاسف برانگیز است روزی که مخاطبان یک نشریه منتظر خواندن آن هستند با بدقولی نشریه مواجه شده و آن را دریافت نکنند و در دنیایی که برای انتشار اخبار روی ثانیه ها رقابت میشود انتشار یک نشریه به هر دلیل حداقل 24 ساعت تاخیر داشته باشد.
تازه این قسمت خوب قضیه است. قسمت بدتر آن زمانی که انتشار یک نشریه هفته نامه به یکروز تعطیل برخورد و صاحبان آن از خدا خواسته آن هفته را به خود استراحت میدهند و آن را اصلا حتی در روز بعدش هم منتشر نمیکنند! آنها با این کارشان در واقع نشریه خود را از هفته نامه به دو هفته نامه تبدیل میکنند بدون اینکه ذره ای نگرانی و پریشانی خاطر به خود راه دهند.
واقعا فکر میکنید چرا رسانه های ما اصلا قدرت رقابت با رسانه های خارجی را ندارند؟ چرا قزوین در رتبه های آخر مطبوعات و رسانه های کشور قرار دارد؟ بزرگترین مشکل از آنجا ناشی میشود که فعالان رسانه ها هنوز آنقدر که باید برای رسانه ها اهمیت قایل نیستند و آن را مثل سایر شغلهای اداری و کارمندی میبییند که محدود به زمان و مکان خاص است. اغلب آنها مفهوم رسانه را عمیقا درک نکرده اند یا حاضر به پذیرش و درک آن نیستند.
۱۸ خرداد ۱۳۸۷
سرگردانی در تعطیلات سوگواری
روزهای تعطیلی که سپری شد قزوین در گذر تردد بی سابقه مسافرانی بود که به قصد سفر تفریحی به شمال به ناچار از قزوین میگذشتند. این تردد به قدری بود که طبق آمار اعلام شده بیش از 2 میلیون خودرو در این مدت از قزوین عبور کردند و طول ترافیک جاده های منتهی به قزوین به 6 کیلومتر رسید.
در همان ساعات اول شروع تعطیلات سردار رویانیان، معاون پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا کشور برای حل مشکل مربوطه به قزوین آمد اما چه میشود که در یک لحظه نه میتوان جاده ها را عریضتر کرد و نه به آسانی مانع سفر مسافران شد. به دنبال این موضوع رادیو و تلویزیون محلی و سراسری با پخش هشدارهای فراوان از مردم میخواستند که از مسافرت پرهیز کنند و درخانه ماندن را به یک مسافرت خسته کننده ترجیح دهند. این هشدارها هرچند توانست تا حدی از برنامه های سفرهای جدید مسافران جلوگیری کند اما همچنان بدلیل عدم پیش بینی در گذشته این هشدارهای دیرهنگام دیگر سودی به حال مسافرانی که از ساعتها پیش حرکت خود را آغاز کرده بودند نداشت و آنان مجبور شدند ساعتهای بسیاری از سفر خود را در ترافیک و لابلای ماشین ها سپری کنند.
علاوه بر مسائل جاده ای شهر قزوین هم روزهای استثنایی پیچیده ای را در این ایام پشت سر گذاشت. حجم عظیم مسافران که تعداد آنها به چندین برابر روزهای تعطیل دیگر مثل ایام نوروز میرسید و عمدتا در راه سفر به شمال مجبور به گذر از قزوین بودند با مسائل مختلف این شهر دست و پنجه نرم کردند. بخصوص فکر میکنم خاطره ناخوشایند آن دسته از مسافرانی که شبانه به قزوین رسیده بودند و به ناچار مجبور بودند شب را در این شهر سپری کنند هیچگاه از ذهنشان پاک نشود. پیاده روهای قزوین مملو از چادرهای موقت مسافران بود در حالیکه شهر قزوین امکانات در حد یک ایستگاه مسافرت بین راهی را هم برای آنها نداشت.
مسافران بخت برگشته در قزوین رویارو با مشکلات فراوان مثل نبود سرویس های بهداشتی، مکان اسکان مناسب و .... بودند و فکر میکنم یک کابوس واقعی را در این شهر تجربه کردند. عدم مدیریت صحیح شهری باعث شد تا از حداقل فضاهای موجود مثل مساجد و سایر مکان های عمومی هم به نحو مطلوب استفاده نشود و مشکلات مسافران دو چندان شود.
در همان ساعات اول شروع تعطیلات سردار رویانیان، معاون پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا کشور برای حل مشکل مربوطه به قزوین آمد اما چه میشود که در یک لحظه نه میتوان جاده ها را عریضتر کرد و نه به آسانی مانع سفر مسافران شد. به دنبال این موضوع رادیو و تلویزیون محلی و سراسری با پخش هشدارهای فراوان از مردم میخواستند که از مسافرت پرهیز کنند و درخانه ماندن را به یک مسافرت خسته کننده ترجیح دهند. این هشدارها هرچند توانست تا حدی از برنامه های سفرهای جدید مسافران جلوگیری کند اما همچنان بدلیل عدم پیش بینی در گذشته این هشدارهای دیرهنگام دیگر سودی به حال مسافرانی که از ساعتها پیش حرکت خود را آغاز کرده بودند نداشت و آنان مجبور شدند ساعتهای بسیاری از سفر خود را در ترافیک و لابلای ماشین ها سپری کنند.
علاوه بر مسائل جاده ای شهر قزوین هم روزهای استثنایی پیچیده ای را در این ایام پشت سر گذاشت. حجم عظیم مسافران که تعداد آنها به چندین برابر روزهای تعطیل دیگر مثل ایام نوروز میرسید و عمدتا در راه سفر به شمال مجبور به گذر از قزوین بودند با مسائل مختلف این شهر دست و پنجه نرم کردند. بخصوص فکر میکنم خاطره ناخوشایند آن دسته از مسافرانی که شبانه به قزوین رسیده بودند و به ناچار مجبور بودند شب را در این شهر سپری کنند هیچگاه از ذهنشان پاک نشود. پیاده روهای قزوین مملو از چادرهای موقت مسافران بود در حالیکه شهر قزوین امکانات در حد یک ایستگاه مسافرت بین راهی را هم برای آنها نداشت.
مسافران بخت برگشته در قزوین رویارو با مشکلات فراوان مثل نبود سرویس های بهداشتی، مکان اسکان مناسب و .... بودند و فکر میکنم یک کابوس واقعی را در این شهر تجربه کردند. عدم مدیریت صحیح شهری باعث شد تا از حداقل فضاهای موجود مثل مساجد و سایر مکان های عمومی هم به نحو مطلوب استفاده نشود و مشکلات مسافران دو چندان شود.
هرگز فراموش نمیکنم خاطره ساعت 1:30 بامداد روز شنبه که در راه بازگشت به منزل، با خیل مسافرانی مواجه شدم که چادرهای موقت خود را در پیادهروهای سبزه میدان مستقر کرده بودند و از من نشانی یک سرویس بهداشتی را میپرسیدند. آن زمان، از جمله زمانهایی بود که از وجود چنین شهری احساس شرم کردم و بعد در دلم به حال خودم و آنها بیشتر تاسف خوردم که قزوین از داشتن حداقل امکانات برای شهروندان خودش بی بهره است چه برسد به آنها که مسافر هستند و استقرار دائمی ندارند. نگاهی به درهای بسته موزه چهلستون انداختم و بعد آنها را به مسجد پیغمبریه راهنمایی کردم به امید اینکه حداقل آنجا را در این شبها بازگذاشته باشند. مسافران بخت برگشته از من تشکر کردند و به آنجا حرکت کردند و من هم بی درنگ از آنها دور شدم تا بیشتر از این از این شهر و شهروندی در آن احساس خجالت نکنم. دقایقی بعد که آنها دور شدند خودم را پنهانی به خیابان پیغمبریه و مسجد آن رساندم تا از سرنوشت آنها اطلاع پیدا کنم اما با واقعیت تلخ تری روبرو شدم. دربهای مسجد هم بسته بود و دست رد به همه مسافرانی داده بود که به آنجا مراجعه کرده بودند. با خودم فکر کردم مثل اینکه یادم رفته بود در این شهر مسجد فقط برای پرستش و عبادت است و کمک گرفتن از آن برای هر کار دیگر ممنوع است.
به هرحال این چند روز تعطیلی مسافران و گذر آن ها از این شهر هم گذشت مثل همه مسافرانی که قبلا از این شهر عبور کرده بودند و دوره سفر و گذر آنها هم گذشته است. اصلا حالا که بالاخره همه چیز میگذرد مگر مهم است که چگونه بگذرد؟ مگر مهم است چند نفر این مسافران برای تفریحات روزهای تعطیل بعدی راغب به عبور از قزوین باشند چه برسد به اینکه قزوین را برای مقصد نهایی تفریح خود انتخاب کنند؟! مگر صنعت گردشگری و جذب مسافر برای کسی مهم است؟! من با قاطعیت میگویم نه! مهم نیست! نه مسافرانش برای کسی مهم است و نه حتی ما که از بد اقبالی شهروندان این شهر شده ایم.
به هرحال این چند روز تعطیلی مسافران و گذر آن ها از این شهر هم گذشت مثل همه مسافرانی که قبلا از این شهر عبور کرده بودند و دوره سفر و گذر آنها هم گذشته است. اصلا حالا که بالاخره همه چیز میگذرد مگر مهم است که چگونه بگذرد؟ مگر مهم است چند نفر این مسافران برای تفریحات روزهای تعطیل بعدی راغب به عبور از قزوین باشند چه برسد به اینکه قزوین را برای مقصد نهایی تفریح خود انتخاب کنند؟! مگر صنعت گردشگری و جذب مسافر برای کسی مهم است؟! من با قاطعیت میگویم نه! مهم نیست! نه مسافرانش برای کسی مهم است و نه حتی ما که از بد اقبالی شهروندان این شهر شده ایم.
اشتراک در:
پستها (Atom)