خبرگزاری ها در قزوین نبض زنده اطلاع رسانی شفاف هستند و این چیزی است که اکثر رسانه های دیگر هم به آن اعتراف میکنند. بسیاری از مطالب منتشر شده در رسانه های دیگر بخصوص مطبوعات محلی قزوین، مطالبی است که قبلا توسط خبرگزاری ها تهیه و منتشر شده است و سپس آن رسانهها هم از آن بهره مند شده اند.
به دلیل نقش مهمی که خبرگزاری ها در جریان رسانه ای قزوین بر عهده دارند ساعتهایی از هفته ای که گذشت را صرف دیدار با سردبیران و دبیران سرویس دفاتر 3 خبرگزاری فعال قزوین کردم و طی یک گفتگوی اختصاصی و مفصل با هرکدام درباره مشکلاتشان از آنها سوال و تحقیق کردم. ماحصل این گفتگوها، تهیه این گزارش است که میخوانید. فقط قبل از اینکه گزارش را بخوانید لازم است یک توضیح مختصر و مهم بدهم. عمده مشکلاتی که خبرگزاریها با آن مواجه هستند به دو گروه تقسیم میشود. اول مشکلاتی که تقریبا همه رسانه ها و مطبوعات با آن درگیر هستند و بارها درباره آن مطلب و گزارش تهیه شده است. دوم مشکلاتی که مختص خبرگزاری ها است و سایر رسانه ها تقریبا چنین مشکلاتی ندارند. در تهیه این گزارش سعی کردم به طور تخصصی بیشتر به گروه دوم مشکلات توجه کنم و فکر میکنم این نخستین گزارشی است که اختصاصا به موضوع مشکلات خبرگزاریهای قزوین میپردازد.
خبرگزاریها و افرادی که به آنها مراجعه کردم مسعود فرجی دبیر سرویس خبرگزاری ایرنا، بهنام محمودی سردبیر خبرگزاری ایسنا و سید ابوالفضل هاشمی سردبیر خبرگزاری فارس در قزوین بودند.
ناآشنایی با خبرگزاری: هنوز خیلی ها با مفهوم خبرگزاری آشنا نیستند و اصلا نمیدانند خبرگزاری چیست؟ این مشکل در میان مردم عادی و حتی بسیاری از مسئولان وجود دارد که هنگام تهیه خبر از خبرگزاری ها پرسیده میشود خبر آنها کجا چاپ میشود یا در کدام کانال تلویزیونی پخش میشود؟! علت این مسئله این است که خیلی ها فقط کاغذ چاپ شده یا صوت و تصویر را به عنوان رسانه میشناسند و بدلیل ضعف در زیر ساختهای فن آوری اطلاعات جامعه، هنوز اینترنت به عنوان یکی از ابزارهای رسانه بخوبی جا نیفتاده و فراگیر نشده است.
سرعت: هیچ کدام از دفاتر خبرگزاری ها خودشان به طور مستقیم اخبار را بر روی سایتهایشان نمیفرستند و همه آنها ابتدا خبرها را به مرکز اصلی خبرگزاری خود در تهران میفرستند و انتشار توسط آنها صورت میگیرد. این موضوع باعث ایجاد تاخیر در ارسال خبر، بر خلاف وظیفه یک خبرگزاری که تلاش برای انتشار سریع اخبار است شده است. البته این تاخیر در همه خبرگزاری ها یکسان نیست. در خبرگزاری ایرنا و فارس معمولا همه خبرها بلافاصله پس از ارسال به تهران، استفاده و منتشر میشود اما در مورد خبرگزاری ایسنا موارد زیادی پیش میآید که خبرهایی که در قزوین تهیه میشود حتی ممکن است با چند روز تاخیر منتشر شود یا اصلا گم شود و استفاده نشود! بر این اساس لزوم منطقه خبری شدن برای همه دفاتر خبرگزاری های قزوین به شکلی که خودشان راسا به انتشار اخبار بپردازند به امری اجتناب ناپذیر تبدیل شده است.
نیروی انسانی: هر سه خبرگزاری با مشکل کمبود نیروی انسانی آموزش دیده و پویا مواجهند. نیروهای انسانی که در خبرگزاری ها کار میکنند معمولا فقط بواسطه تجربه هایی که قبلا در این زمینه داشته اند جذب خبرگزاری شده اند و خبرگزاری ها نتوانسته اند نیروهای آموزش دیده را پیدا و جذب خود کنند. این مسئله تا بدانجاست که حتی گاهی همین نیروی انسانی با تجربه هم پیدا نمیشود و تعدادی از نیروها، نخستین کار خود را با فعالیت در خبرگزاری آغاز میکنند!
اعتبارات مالی: از میان سه دفتر خبرگزاری قزوین، خبرگزاری های ایسنا و فارس از امکانات کاملی برخوردار نیستند و دچار مشکل کمبود اعتبارات مالی چه برای جذب نیرو و چه تهیه امکانات هستند. در این میان تنها خبرگزاری ایرنا است که چنین مشکلی را ندارد. کمبود امکانات اولیه مثل دفتر، سیستم های سخت افزاری رایانه ای مناسب و ... باعث شده است تا خبرگزاری نتواند از حداکثر ظرفیت خود استفاده لازم را ببرد.
خطوط قرمز: خبرگزاری ایرنا نسبت به دو خبرگزاری دیگر با خطوط قرمز شدیدتری مواجه است و به خاطر دولتی بودنش اصولا بسیاری از اخبار را نمیتواند منتشر کند. آنها حتی اخبار مربوط به حوادث را بدلیل اینکه دید منفی جهانی ایجاد نکند منتشر نمیکنند و در بسیاری از موارد با ممانعت از انتشار اخبار باارزش مواجهند. این مشکل در دو خبرگزاری فارس و ایسنا کمتر وجود دارد.
نقص کپی رایت: برخی خبرگزاریها از اینکه گاهی برخی خبرهای آنها در رسانه های دیگر بدون ذکر نام و منبع استفاده میشود گله مندند. آنها همچنین عنوان میکنند که حتی گاهی رسانه های دیگر خبر تهیه شده توسط خبرگزاری ها را به سلیقه خود عوض میکنند و بدین وسیله علاوه بر تحریف خبر، اینطور نشان میدهند که خبر مستقیما توسط خود آنها تهیه شده است.
کمیت خبر، کیفیت خبر: سیاست ها در خبرگزاری ایرنا بطوری است که کیفیت خبر مهمتر از کمیت خبر است. یعنی دفتر استانی که تعداد خبرهای بیشتر تهیه کند و بفرستد موفق تر از دفاتر دیگر محسوب میشود. این مسئله در خبرگزاری ایرنا باعث شده است تا تعداد خبرهای با ارزش که تهیه آنها زمان بیشتری را میبرد کم شده و برتعداد خبرهای کم ارزش افزوده شود یا همان معدود خبرهای با ارزش در میان انبوهی از خبرهای بی ارزش گم شده و اصلا دیده نشود. این مشکل در دو خبرگزاری فارس و ایسنا کمتر وجود دارد.
وِجه خبرنگار: برخی مدیران دفاتر خبرگزاری ها معتقدند بسیاری از خبرنگاران مطبوعات محلی چهره خبرنگار را خراب کرده اند. این مسئله از آنجا ناشی میشود که خبرگزاریها بدلیل آنکه اصولا آگهی نمیپذیرند سمت سویی هم به این سمت ندارند اما خبرنگاران برخی مطبوعات همراه تهیه خبر بدنبال دریافت آگهی از صاحب خبر هم هستند! این اقدام غیر حرفه ای برخی مطبوعات باعث شده است تا صاحبان خبر فکر کنند که خبرنگاران خبرگزاری ها هم برای کسب آگهی نزد آنها آمده اند و یک حالت عمومی انزجار از خبرنگار نزد آنان ایجاد شود.
ضعف در صاحبان رسانه: مدیر دفتر خبرگزاری فارس معتقد است هنوز مفهوم خبر و اطلاع رسانی در جامعه ما بخوبی جا نیفتاده است. هنوز خود صاحبان رسانه با زوایای مختلف اطلاع رسانی آشنا نشده اند. آنها ذائقه خبری مخاطبان خود را بخوبی نشناخته اند و نتوانسته اند با مخاطبان ارتباط خوبی برقرار و آنها را اقناء کنند.
ضعف در مخاطبان: برخی از فعالان خبرگزاری ها معتقدند بسیاری از مخاطبان برداشت درستی از اخبار ندارند. بسیاری از مسئولان نقدپذیر نیستند و خبرگزاری ها مجبور هستند خطوط قرمز خود را شدیدتر کنند. آنها معتقدند دستگاهی که با یک خبر بهم بریزد دستگاه نیست و انتظار بر این است ظرفیت نقدپذیری در مخاطبان و بخصوص مسئولین افزایش یابد.
گزارش تصویری: به جز خبرگزاری ایسنا، خبرگزاری های دیگر بخش گزارش تصویری محلی ندارند. این مسئله در خبرگزاری فارس بدلیل مشکل فقدان عکاس خوب و در خبرگزاری ایرنا بدلیل سیاستهای ایرنای مرکزی است که چندان به گزارش های تصویری استانها بها نمیدهد و از آنها استفاده نمیکند.
مواردی که خواندید عمده ترین مشکلات و مصائب خبرگزاری ها در قزوین بود. به شخصه معتقدم از میان 3 دفتر خبرگزاری در قزوین، خبرگزاری ایرنا و فارس بیشتر به انتشار اخبار پوششی و خبرگزاری ایسنا بیشتر به انتشار اخبار تولیدی میپردازد. هیچکدام از 3 خبرگزاری نتوانسته اند هر دوگونه اخبار را به یک میزان مورد توجه قرار دهند و معمولا یک نوع فدای نوع دیگر شده است. علت بروز این مسئله در خبرگزاری ها عمدتا مشکلاتی است که در همین گزارش به آنها اشاره شده است.
در پایان موضوع مهمی که باید مورد توجه گیرد این است که اساسا امکان حل بسیاری از این مشکلات فقط توسط خود خبرگزاری وجود ندارد. برای حل بسیاری از این مسائل نیاز به مساعدت و کمک سیستم های دولتی و بسترسازان حضور آنها است. بدون شک نقش خبرگزاری ها به عنوان یکی از ابزارهای اطلاع رسانی و منابع ریشه ای تهیه خبر و محتوا بسیار مهمتر از آنچه تصور میشود است و کاملا روشن است که تمامی تلاشها برای رشد و توسعه آنها نهایتا به رشد و ارتقاء سطح رسانه ای استان انجامیده خواهد شد.
۲۶ مرداد ۱۳۸۷
۱۹ مرداد ۱۳۸۷
دموکراسی هدایت شده در انتخابات نظام صنفی رايانهای استان قزوين
صبحی که گذشت نخستین انتخابات مجمع عمومی برای تشکیل شورای مرکزی نظام صنفی رایانهای استان قزوین در حالی با متولی گری استانداری قزوین برگزار شد که چیزی جز یک دموکراسی هدایت شده در آن دیده نمیشد. نظام صنفی که علی رغم وجود آن همه زیر شاخه های مختلف رشته کامپیوتر، نود درصد انتخاب شدگانش را فروشندگان سخت افزار کامپیوتر تشکیل میدهند و هیچ نفوذی از سایر رشته های اصلی کامپیوتر مثل عرضه کنندگان اینترنت، مدیریت فن آوری اطلاعات و ... در این شورا دیده نمیشود.
انتخابات برگزار شده برای من یک سوال مهم بوجود آورد و آن این است که نمیدانم تا کی باید بنشینیم و هزینه های نبود دموکراسی واقعی را بدهیم در حالیکه خودمان چندان در عمل به آن پایبند نیستیم. البته من نمیخواهم احیانا بگویم افرادی که انتخاب شدند مناسب نیستند و یا شرایط لازم برای عضویت در شورای مرکزی را ندارند اما واقعیت این است شورای تشکیل شده از پایین ترین سطح کیفی یک شورای نظام صنفی برخوردار است.
ائتلاف شرکتهای سخت افزاری و رای های نابرابر مهمترین عواملی بودند که دست به دست هم دادند تا آنچه میتوانست به تشکیل نظام صنفی ایده آل برسد را از بین ببرد. البته اگر بخواهیم دقیق تر به موضوع نگاه کنیم در تشکیل این شورا نه متولی و برگزار کننده آن (استانداری) و نه رای دهندگان مقصر بودند چه آنکه اگر تلاشهای استانداری نبود همینش را هم نداشتیم و وجود ائتلاف هم عنصر جدایی ناپذیر هر انتخابات است. مسئله اصلی و منشا مشکلات ذکر شده ضعف قانون است که راهکارهای قانونی درستی در جهت ایجاد ائتلاف های درست و همگون و هدایت آنها برای رسیدن به شورای ایده آل در آن پیش بینی نشده است.
مسئله ای که درباره ضعف قانون وجود دارد بسیار قابل توجه است اگر بدانید قانونی که هم اکنون برای تشکیل همین نظام صنفی رایانه ای استفاده میشود مصوب سال 79 دولت و هیات وزیران است و جالب تر آنکه برای رشته ای که هر روز در حال بروز شدن است هیچ تغییر اساسی در آن لحاظ نشده است. در این قانون نظام صنفی میبایست متشکل از نمایندگان 3 شرکت 2 فروشگاه و 1 بازرس اصلی باشد بدون آنکه هیچگونه توجهی به نوع فعالیت ارائه شده توسط آنها داشته باشد. یعنی مهم نیست در نهایت همه این 6 نفر فروشندگان سخت افزار باشند یا برنامه نویسان یا .... چه آنکه در انتخابات اخیر هم همین ضعیف قانون منجر به شکل گیری نوعی دموکراسی هدایت شده گردید و در انتها اکثر اعضای شورای مرکزی نظام صنفی فروشندگان سخت افزار شدند و این در حالی است که نبود نمایندگان سایر رشته های کامپیوتری در آن بشدت احساس میشد.
لزوم گنجاندن و حضور و نفوذ سر رشته های مختلف در نظام صنفی بیشتر از آنچه که فکر میشود جدی است چرا که هر فرد به حیطه کاری خودش احاطه دارد و مثلا یک سخت افزار فروش محض چه اطلاعی دارد از اینکه عرضه کنندگان خدمات اینترنت با چه مشکلاتی روبرو هستند؟! این مسئله حتی به تجربه در انتخابات صبح امروز نظام صنفی هم دیده میشد چراکه اکثر آنها برنامه آینده خود را استانی کردن خریدهای سخت افزاری و آوردن خریدها به قزوین عنوان میکردند. میتوانید شورای مرکزی را فرض کنید که هم و غم همه اعضای آن مسائل بازاری و استانی کردن خریدهای سخت افزاری باشد و به دلیل عدم اطلاع و تجربه در رشته های دیگر کامپیوتر فقط در جهت رشد یک رشته خاص (سخت افزار) پیش رود. واقعا تاسف آور است!
حرفها زیاد است و آرزوها فراوان! به هر حال هرچه بود اعضای شورای مرکزی نظام صنفی رایانهای استان قزوین هم به عنوان شانزدهمین استان کشور انتخاب شدند و امیدوارم از این پس بتوانند با تعامل با همه فعالین صنعت فن آوری اطلاعات و لحاظ کردن همه دیدگاه به رشد یکپارچه و همه جانبه این صنعت در قزوین کمک نمایند.
انتخابات برگزار شده برای من یک سوال مهم بوجود آورد و آن این است که نمیدانم تا کی باید بنشینیم و هزینه های نبود دموکراسی واقعی را بدهیم در حالیکه خودمان چندان در عمل به آن پایبند نیستیم. البته من نمیخواهم احیانا بگویم افرادی که انتخاب شدند مناسب نیستند و یا شرایط لازم برای عضویت در شورای مرکزی را ندارند اما واقعیت این است شورای تشکیل شده از پایین ترین سطح کیفی یک شورای نظام صنفی برخوردار است.
ائتلاف شرکتهای سخت افزاری و رای های نابرابر مهمترین عواملی بودند که دست به دست هم دادند تا آنچه میتوانست به تشکیل نظام صنفی ایده آل برسد را از بین ببرد. البته اگر بخواهیم دقیق تر به موضوع نگاه کنیم در تشکیل این شورا نه متولی و برگزار کننده آن (استانداری) و نه رای دهندگان مقصر بودند چه آنکه اگر تلاشهای استانداری نبود همینش را هم نداشتیم و وجود ائتلاف هم عنصر جدایی ناپذیر هر انتخابات است. مسئله اصلی و منشا مشکلات ذکر شده ضعف قانون است که راهکارهای قانونی درستی در جهت ایجاد ائتلاف های درست و همگون و هدایت آنها برای رسیدن به شورای ایده آل در آن پیش بینی نشده است.
مسئله ای که درباره ضعف قانون وجود دارد بسیار قابل توجه است اگر بدانید قانونی که هم اکنون برای تشکیل همین نظام صنفی رایانه ای استفاده میشود مصوب سال 79 دولت و هیات وزیران است و جالب تر آنکه برای رشته ای که هر روز در حال بروز شدن است هیچ تغییر اساسی در آن لحاظ نشده است. در این قانون نظام صنفی میبایست متشکل از نمایندگان 3 شرکت 2 فروشگاه و 1 بازرس اصلی باشد بدون آنکه هیچگونه توجهی به نوع فعالیت ارائه شده توسط آنها داشته باشد. یعنی مهم نیست در نهایت همه این 6 نفر فروشندگان سخت افزار باشند یا برنامه نویسان یا .... چه آنکه در انتخابات اخیر هم همین ضعیف قانون منجر به شکل گیری نوعی دموکراسی هدایت شده گردید و در انتها اکثر اعضای شورای مرکزی نظام صنفی فروشندگان سخت افزار شدند و این در حالی است که نبود نمایندگان سایر رشته های کامپیوتری در آن بشدت احساس میشد.
لزوم گنجاندن و حضور و نفوذ سر رشته های مختلف در نظام صنفی بیشتر از آنچه که فکر میشود جدی است چرا که هر فرد به حیطه کاری خودش احاطه دارد و مثلا یک سخت افزار فروش محض چه اطلاعی دارد از اینکه عرضه کنندگان خدمات اینترنت با چه مشکلاتی روبرو هستند؟! این مسئله حتی به تجربه در انتخابات صبح امروز نظام صنفی هم دیده میشد چراکه اکثر آنها برنامه آینده خود را استانی کردن خریدهای سخت افزاری و آوردن خریدها به قزوین عنوان میکردند. میتوانید شورای مرکزی را فرض کنید که هم و غم همه اعضای آن مسائل بازاری و استانی کردن خریدهای سخت افزاری باشد و به دلیل عدم اطلاع و تجربه در رشته های دیگر کامپیوتر فقط در جهت رشد یک رشته خاص (سخت افزار) پیش رود. واقعا تاسف آور است!
حرفها زیاد است و آرزوها فراوان! به هر حال هرچه بود اعضای شورای مرکزی نظام صنفی رایانهای استان قزوین هم به عنوان شانزدهمین استان کشور انتخاب شدند و امیدوارم از این پس بتوانند با تعامل با همه فعالین صنعت فن آوری اطلاعات و لحاظ کردن همه دیدگاه به رشد یکپارچه و همه جانبه این صنعت در قزوین کمک نمایند.
۱۵ مرداد ۱۳۸۷
۱۴ مرداد ۱۳۸۷
از آب طالبی تا شیخ قدرت علیخانی
درحالیکه یک پارچ بزرگ آب طالبی – که به نظرم برخلاف شکل ظاهری میوه اش، طعم بسیار اشرافیای دارد – آماده کرده ام و دارم لیوان لیوان به سلامتی شما مینوشم و همزمان اخبار مربوط به شکایت شیخ قدرت علیخانی از رجانیوز را دنبال میکنم به یک مطلب جالب برخوردم که حیفم آمد نخوانیدش. این مطلب را یکنفر که بطور اتفاقی هنگام شکایت شیخ از رجانیوز و برای پیگری شکایت دیگری که از خود او شده بوده در دادگاه حضور داشته در بالاترین نوشته است:
اونروزی که من رفته بودم شعبه دادگاه کارکنان دولت، داشتم نامه عفو و اینجور چیزا مینوشتم، قاضی پرونده مان گفت مقداد نیلی مدیر مسئول رجا نیوز هم از شما بدتره... چون من داشتم غرغر میفرمودم که نظام فقط به اینوریا(اصلاحطلبان) کار داره... بعد [که از شکایت از رجانیوز اطلاع پیدا کردم] گفتم نه!!! گفت چرا [واقعیت داره]!!! منتها [مدیر مسئول رجانیوز] خیلی جنم(شجاعت) داره!!! گفتم چرا؟ گفت میآد اینجا میگه خوب کردم گفتم، درست گفتم پای حرفم ایستادم تا آخرشم هستم. بگیریدم ببریدم زندان...!!کاملا درست است. از حق که نگذریم اصولگریان با اینکه خیلی وقتها خیلی راحت فرصتها را از دست میدهند اما یک ویژگی خوب دارند که بر خلاف اصلاح طلبان تا یک مشکل برایشان پیش میآید زمین و زمان را به هم نمیبافند و اینور و انور عجز و ناله و مظلوم بازی در نمیآورند. دمشان گرم که مَردند. شیر مادرهایشان حلالشان باد!
اونروز که من رفته بودم تازه میخواستن شهاب نیوز رو هم فیلتر کنن، دنبال مدیرش میگشتن. مدیر مسئول انتخاب هم بود، داشتن قرار تامین براش میزدن. معاونت قضایی که باید بری پیشش امضا این ها بگیری، میگفت قد یک کمد این ها پرونده دارن، شماها سوسولید، اصولگرایان این همه بلا سرشون میاد صداشون در نمیاد...!!
۱۲ مرداد ۱۳۸۷
نارضایتی عمومی از صدا و سیمای محلی قزوین
از چند هفته پیش در سایت قزوین نت اقدام به ایجاد یک نظر سنجی در مورد صدا و سیمای محلی قزوین کردم با این پرسش که صدا و سیمای محلی قزوین به چه میزان در جلب نظر شما موفق بوده است و از آن رضایت دارید. در این نظر سنجی هر فرد میتوانست میزان رضایت خود را با انتخاب یکی از گزینه های کم، متوسط و زیاد انتخاب کند. سیستم نظر سنجی را هم طوری برنامه نویسی کردم که تا حدود زیادی از امکان تقلب و اینکه مثلا یک نفر چند بار رای بدهد جلوگیری میکرد. در پایان هم آرا تقلبی را که سیستم نتوانسته بود تشخیص بدهد و جلویشان را بگیرد دستی حذف کردم و در نهایت با یک نتیجه تاسف آور روبرو شدم.
82 درصد اصلا از صدا و سیمای قزوین رضایت ندارند یا رضایت کمی دارند. 16 درصد نه رضایت کامل دارند و نه ناراضی هستند و تنها 2 درصد هستند که رضایت زیادی دارند. در این نظر سنجی 250 نفر آدم زنده شرکت کرده بود و مثل این است که مثلا در یک خیابان جلوی 250 نفر آدم را بگیرید و این سوال را از آنها بپرسید. البته نظر سنجی اینترنتی یک مزیت مهم نسبت به نظر سنجی خیابانی و حضوری هم دارد و آن این است که ممکن است که در نظر سنجی حضوری به خاطر رودرواسی، ترس و دلایل دیگر، افراد نظر واقعی خود را هم نگویند اما در اینترنت بدلیل اینکه شناخته نمیشوند اصل نظرشان را میگویند.
در خلال این نظر سنجی به یک نکته جالب توجه هم برخوردم که این آمار و درصدها از روز اول نظر سنجی با اختلاف جزئی یک دو درصد مثل نتیجه حالا بود. یعنی چه آن زمان که 50 نفر در نظر سنجی شرکت کرده بودند، چه آن زمان که صد نفر و چه حالا که 250 نفر در نظر سنجی شرکت کرده اند این درصد رضایت، فرق چندانی نکرده است.
این مسئله که 82 درصد مردم رضایتمندی کمی از صدا و سیمای قزوین دارند یا اصلا رضایت ندارند واقعا یک بحران اساسی در صدا و سیمای محلی قزوین است. این موضوع یک چیز بزرگ دیگر را هم رونمایی میکند و آن این است که در نظر سنجی هایی که خیلی وقتها خود صدا و سیما برگزار میکند و در آن اینطور نشان داده میشود که عموم مردم رضایت دارند یا حتی درصد نارضایتی در این حد نیست با واقعیت موجود فاصله فراوان دارد و به نظر من به هر دلیل مثلا اغراق آمیزی خود صدا و سیما یا آن مشکلی که گقتم در نظر سنجی های حضوری وجود دارد واقعیت موجود کتمان میشود.
واقعا شما فکر میکنید چرا اغلب شهروندان قزوینی ترجیح میدهند به جای صدا و سیمای محلی قزوین، صدا و سیمای محلی تهران را ببینند؟ چه چیز آن شبکه را بسیار محبوب تر و برتر از صدا و سیمای محلی قزوین کرده است؟ درست است که بودجه آنها شاید بیشتر باشد اما با توجه به این آمار، تکیه به این موضوع و غافل ماندن از موضوع اصلی که «درست مصرف کردن بودجه» است یک خودفریبی بزرگ است. ساده و شفاف تر بگویم بودجه ای که الان در صدا و سیمای قزوین مصرف میشود مثل این است که دور ریخته میشود چراکه تولیداتی که با همین بودجه صورت میگیرد با درصد بسیار زیاد و قابل توجهی نارضایتی مخاطبان را به همراه داشته است.
دلیل اصلی بوجود آمدن شبکه های تلویزیونی، مخاطبان هستند و هدف اصلی آنها هم جلب رضایت مخاطبان است. در حال حاضر صدا و سیمای محلی قزوین با این درصد بزرگ نارضایتی عمومی مردم، واقعا نیازمند یک عمل جراحی و بازنگری جدی در سیاستها، ساختار و برنامه ریزی های خود است و باید هر چه سریعتر هم اینکار را انجام دهد و اگرنه با ادامه آن تولیداتی که در حال حاضر وجود دارد و چه بسا برای آن تلاش و کوشش فراوان هم میشود جز انجام یک کار بیهوده و بی ثمر، نتیجه مهم و قابل توجه دیگری نخواهد داشت.
82 درصد اصلا از صدا و سیمای قزوین رضایت ندارند یا رضایت کمی دارند. 16 درصد نه رضایت کامل دارند و نه ناراضی هستند و تنها 2 درصد هستند که رضایت زیادی دارند. در این نظر سنجی 250 نفر آدم زنده شرکت کرده بود و مثل این است که مثلا در یک خیابان جلوی 250 نفر آدم را بگیرید و این سوال را از آنها بپرسید. البته نظر سنجی اینترنتی یک مزیت مهم نسبت به نظر سنجی خیابانی و حضوری هم دارد و آن این است که ممکن است که در نظر سنجی حضوری به خاطر رودرواسی، ترس و دلایل دیگر، افراد نظر واقعی خود را هم نگویند اما در اینترنت بدلیل اینکه شناخته نمیشوند اصل نظرشان را میگویند.
در خلال این نظر سنجی به یک نکته جالب توجه هم برخوردم که این آمار و درصدها از روز اول نظر سنجی با اختلاف جزئی یک دو درصد مثل نتیجه حالا بود. یعنی چه آن زمان که 50 نفر در نظر سنجی شرکت کرده بودند، چه آن زمان که صد نفر و چه حالا که 250 نفر در نظر سنجی شرکت کرده اند این درصد رضایت، فرق چندانی نکرده است.
این مسئله که 82 درصد مردم رضایتمندی کمی از صدا و سیمای قزوین دارند یا اصلا رضایت ندارند واقعا یک بحران اساسی در صدا و سیمای محلی قزوین است. این موضوع یک چیز بزرگ دیگر را هم رونمایی میکند و آن این است که در نظر سنجی هایی که خیلی وقتها خود صدا و سیما برگزار میکند و در آن اینطور نشان داده میشود که عموم مردم رضایت دارند یا حتی درصد نارضایتی در این حد نیست با واقعیت موجود فاصله فراوان دارد و به نظر من به هر دلیل مثلا اغراق آمیزی خود صدا و سیما یا آن مشکلی که گقتم در نظر سنجی های حضوری وجود دارد واقعیت موجود کتمان میشود.
واقعا شما فکر میکنید چرا اغلب شهروندان قزوینی ترجیح میدهند به جای صدا و سیمای محلی قزوین، صدا و سیمای محلی تهران را ببینند؟ چه چیز آن شبکه را بسیار محبوب تر و برتر از صدا و سیمای محلی قزوین کرده است؟ درست است که بودجه آنها شاید بیشتر باشد اما با توجه به این آمار، تکیه به این موضوع و غافل ماندن از موضوع اصلی که «درست مصرف کردن بودجه» است یک خودفریبی بزرگ است. ساده و شفاف تر بگویم بودجه ای که الان در صدا و سیمای قزوین مصرف میشود مثل این است که دور ریخته میشود چراکه تولیداتی که با همین بودجه صورت میگیرد با درصد بسیار زیاد و قابل توجهی نارضایتی مخاطبان را به همراه داشته است.
دلیل اصلی بوجود آمدن شبکه های تلویزیونی، مخاطبان هستند و هدف اصلی آنها هم جلب رضایت مخاطبان است. در حال حاضر صدا و سیمای محلی قزوین با این درصد بزرگ نارضایتی عمومی مردم، واقعا نیازمند یک عمل جراحی و بازنگری جدی در سیاستها، ساختار و برنامه ریزی های خود است و باید هر چه سریعتر هم اینکار را انجام دهد و اگرنه با ادامه آن تولیداتی که در حال حاضر وجود دارد و چه بسا برای آن تلاش و کوشش فراوان هم میشود جز انجام یک کار بیهوده و بی ثمر، نتیجه مهم و قابل توجه دیگری نخواهد داشت.
اشتراک در:
پستها (Atom)