آخرین مطلب حمید مافی را بخوانید تا بفهمید او از یک محافظه کار تمام عیار چیزی کم ندارد. او با تایید ضمنی برخورد با وبلاگها، فضای کنونی وبلاگهای قزوین را نا امن خوانده است و نگران وارد شدن ضربه به وبلاگهای قزوین شده است! با این تعبیر و با وجود آن همه وبلاگ در اینترنت که کارشان تخریب است میتوان گفت کل اینترنت نا امن است و باید برای آن چاره ای اندیشیده شود!
همه اینها افکاری است که از مدتها پیش برای کسانیکه نگاه سنتی جا افتاده ای را هنگام برخورد با یک پدیده نوین دارند وجود داشته است و تغییر آن به سادگی ممکن نیست. با یک مثال ساده بیشتر توضیح میدهم. ببینید، همیشه ایجاد گروههای دوست، دشمن و حتی تخریبگر از عواقب طبیعی بزرگ شدن هر جامعه ای است. این را تقریبا همه قبول دارند. در جامعه واقعی راه های قانونی برای برخورد با تخریبگران دیده شده است که بسیار عاقلانه و منطقی است اما مشکل اینجاست که همین دید به جامعه مجازی که با اصل و بنیاد آن در تضاد است تعمیم داده میشود. جامعه مجازی تفاوت هویتی و بنیانی با جامعه واقعی دارد و آن این است که در جامعه مجازی هویت افراد و مطالب منتشر شده در آن شناخته شده نیست. با این بی هویتی نباید و اصلا نمیتوان با آن به مقابله پرداخت و همانطور که بارها گفتم به جای مقابله، باید فرهنگ استفاده افراد از آن را بالا برد.
یک مثال دیگر میزنم که با جریان حال حاضر قزوین بیشتر مطابقت دارد. ببینید، آن وقت که اینترنت بوجود آمد شاید مثلا در ابتدا 100 سایت با هویت در آن فعال بودند که میشد به راحتی همه آنها را را کنترل کرد. بعد رفته رفته برای بزرگ شدن جامعه نیاز به این بود که همه بتوانند در آن مشارکت داشته باشند و افراد از همه جای دنیا در آن فعالیت داشته باشند. لازمه این قضیه فقط و فقط این بود که داشتن هویت برای فعالیت در آن اجباری نباشد. مثلا اگر کسی بخواهد بدون نام و نشان خود مطلب درستی را در اختیار همه بگذارد بتواند اینکار را بکند. خوشبختانه چنین اتفاقی هم شکل گرفت و حالا به اینجا رسیدیم که میبینید. میلیونها سایت و مطلب در اینترنت بوجود آمده اند که نمیتوان گفت همه آنها حتما صحیح است اما مطالبی صحیحی هم هست که اگر هویت افراد شناخته میشد هیچ وقت منتشر نمیشد. اینترنت چیزی نیست که کسی بتواند آن را کنترل کند و اصلا چنین راهکاری به خاطر بنیاد آن بی نتیجه است. هر وبلاگی که فیلتر میشود نمیشود مثلا سازنده اش را پیدا کرد و جلویش را گرفت که وبلاگ تازه دیگری درست نکند. اصولا تکثر در جامعه مجازی بدلیل بیهویتی آن با جامعه واقعی بسیار فرق دارد که البته همانطور که گفتم این از محاسن آن است و تنها راه استفاده «بهره برداری درست» از آن است. به عبارتی دیگر هر چیزی که در اینترنت هست لزوما درست نیست و بر عهده استفاده کننده است که برای درست بودن آن تحقیق کند.
مثالی که توضیح دادم جریانی است که دقیقا دارد در قزوین اتفاق میافتد. جامعه مجازی قزوین دارد بزرگ میشود و از آن مثلا 100 وبلاگ که هویت همه آنها تقریبا شناخته شده بود دارد به سمتی میرود که مفهوم واقعی اینترنت را در خود شکل میدهد. یعنی الان با یک جامعه در حال گذار از یک مرحله به یک مرحله تازه طرف هستیم و نمیشود همان نگاه مرحله قبل را در مرحله جدید داشت. نگاه ما هم باید جهانی باشد و راهکارهای مناسب برای استفاده و رویارویی از آن را بکار بگیریم. تحدید و مقابله با اینترنت و نگرانی از وارد شدن ضربه به وبلاگها بی معنی و بیهوده است و راه به جایی نخواهد برد.
پی نوشت: خوشبختانه حمید مافی این نظر من را تایید کرده است و گفته است منظور او هم در آن نوشته پر از ابهامش همین بوده است. به هر حال من فقط در پاراگراف اول از او نوشتم و بقیه مطلب در نقد این تفکر و آن جلساتی است که در این باره برگزار شده است.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
سلام علیرضای عزیز. فکر می کنم یک جا یا من بد گفتم یا تو دچار بد فهمی شدی؟؟
من نگران این همه نشانه رفتن مسوولین به سمت وبلاگ ها هستم.
ارسال یک نظر