۰۵ خرداد ۱۳۸۶

داستان سازی از روی تصویر

چند روزی است که به هر وبلاگی مراجعه می‌کنم این تصویر تکراری خبرساز یا تحلیل‌های مربوط به آن را که اسمش خشونت دولت علیه زنان گذاشته اند می‌بینم.
من هیچ جور اصل این برنامه‌ی پلیس برای دخالت در لباس و آرایش مردم را تایید نمی‌کنم ولی می‌خواهم به قول هودر به جای اینکه با یک برخورد شتابزده از روی تصویر آن ماجرایش را بسازیم کمی بیشتر در مورد اصل ماجرا فکر کنیم:
- این تصویر یک استثنا را نشان می‌داد یا یک قاعده را؟
- آیا می‌شود گفت که پلیس دستور داشته که با خشونت فیزیکی تمام با افرادی که به نظرش متخلف‌اند برخورد کند یا نه؟ آیا نشانه های فراوانی از این خشونت فیزیکی در این ماجرا دیده‌اید که بشود ادعا کرد این جور رفتار بطور سیستماتیک در پلیس دیده شده است؟
- آیا می‌دانید که قبل از اینکه این عکس گرفته شود ماجرا چه بوده است؟ آیا احتمالش نیست که پلیس در اثر عکس‌العمل خشن خود همین دختر بعد از یک گفتگوی غیرخشن مجبور به برخورد فیزیکی شده باشد؟ آیا فکر می‌کنید اگر مثلا در نروژ یک کار غیرقانونی (مثلا پخش موزیک با صدای بلند بعد از نیمه شب)‌ بکنید و پلیس بعد از چند باز تذکر اصرار شما را به آن ببیند شما را دستگیر نمی‌کند و به کلانتری نمی‌برد؟ آیا جیغ و داد کردن و مقاومت شما برای سوار شدن به ماشین پلیس الزما نشانه‌ی حقانیت شما در آن موقعیت است؟
- و اینکه آیا هیچ تغییری در میزان تحمل حکومت درباره‌ی حجاب در این سی سال دیده نمی‌شود؟ در روش‌هایش چطور؟

۴ نظر:

ناشناس گفت...

همه هراس من باري از مردن در سرزميني است كه در آن مزدگوركن از آزادي آدمي افزون باشد... با تو موافقم كه نبايد واكنشي عمل كرد.. اما اين استثنايي كه گفتي ميرود كه به قاعده تبديل شود.. كاش يك بار در لحظه اي كه كسي را ميگيرند و با هتاكي سوار ماشين ميكنندش و همان مرداني كه دم از محرم و نامحرم مي زنند ابايي ندارند از اين كه به اسم پليس بزنند و بگيرند و با كتك به داخل ماشين بيندازند... اين تنها مورد نيست! دوست من اين حركت هم واكنشي نيست.. به نظرم مشت نمونه ي خروار خواهد شد به زودي .. با اين فضايي كه پراز رعب و هراس است... خرده نگير ... دوست من ... ايران مي رود تا به ويرانه اي بدل شود... نگو كه نه .. نگو سياه نمايي است.. حاضرم با تو به بحث بنشينم .. دلايل كم نيستند.. دلايل متقن و مستند ..به خدا بوي گندش بدجوري بالا مي زند .. شما احساس نمي كني؟

ناشناس گفت...

علی رضا بازهم خودتو زدی به اون راه ها. مگه می شه در ضمن واسه مسیح علی نژاد اطلاع رسانی کردیم چی شد که این یکی رو از دست داده باشیم؟

ناشناس گفت...

سلام
باز هم مثل همیشه،مختصر،مفید،نیش دار!
ممنون

ناشناس گفت...

سلام بر آقای خدابخش عزیز!
ممنون از راهنمایی فنی خوبتان.همین الان اصلاحش می کنم.
بابت لینک سایت رضاعلیزاده هم که در وبلاگ گذاشته بودی و نیز لینک خودم ممنون!
موفق باشی