۱۷ دی ۱۳۸۶

پاسخ وارده

جناب آقای علیرضا خدابخش، نویسنده وبلاگ خبری گریز
با سلام و احترام
در پست اخیرتان اقدام به تهیه جدول سهم رسانه‌های استان از فضای مجازی نموده‌اید که کاری ارزشمند و در خور تحسین است. اما در بخشی از متن انتهایی پست، توصیه کرده‌اید که (نقل به مضمون) “مدیران رسانه‌ها، خبرنگاران را وادار به وبلاگ نویسی کنند!”
بعنوان یک خبرنگار وبلاگ نویس،‌این جمله به نظرم نیاز به پاره‌ای توضیحات دارد که در پی می‌آید. وبلاگ یک "رسانه ی گرم" و مشمول قانون مطبوعات است. تا وقتی خود ما وبلاگ نویسان پاسخگو نباشیم نمی‌توانیم از دیگران پاسخ بخواهیم بنابراین ضمن احترام به اصل حیاتی آزادی بیان، با استناد به ماده 23 قانون مطبوعات توضیحات ذیل جهت درج در آن رسانه وزین ارسال می‌گردد.

وبلاگ نویسی ممنوع !!!
خبرنگاران وبلاگ نویس بر دو دسته اند؛ نخست آنان که وبلاگ‌هایشان بیشتر "شخصی" است و نه "خبرنگاری" چرا که فقط خاطرات روزمره شان را می‌نویسند مثل کتاب‌هایی که خوانده اند، جاهایی که رفته اند و شعرها و داستان‌ها و ... دسته ی دوم خبرنگاران منتقدی هستند که تیغ قلم شان در وب نوشته‌ها گاه بر زواید قابل انتقاد رسانه متبوعشان نیز می‌نشیند. دسته نخست کبریت بی خطر هستند و مشکلی برایشان ایجاد نمی‌شود. دسته ی دوم اما نوشته‌های وبلاگشان رنگ و بوی خبرنگاری دارد، یعنی نشان می‌دهد که نویسنده - حتی اگر بی نام بنویسد - یک "خبرنگار" است.
خبر، آن گونه که "لرد نورث کلیف" می‌گوید، “چیزی است که کسی می‌کوشد تا آن را جایی پنهان کند” و از آنجا که یکی از اهداف خبرنگار وبلاگ نویس منتقد کشف حقایق پنهان شده (خبر) است، ممکن است کشف و افشای گوشه‌ای از این حقایق پنهان شده (خبر) به ضرر صاحبان رسانه تمام شود. با این اوصاف آیا اصل پذیرش و اجرای راهکار شما در مورد برخی رسانه‌ها که صاحبان شان اصرار عجیبی بر پنهانکاری و گسترش دایره ی "اسرار داخلی" دارند بعید به نظر نمی‌رسد؟

“مدیران رسانه‌ها، کارکنان را وادار به وبلاگ نویسی کنند!”
حقیقتا یک خبرنگار وبلاگ نویس با خواندن این جمله ی شما می‌ماند بخندد یا گریه کند؛ محض اطلاع شما و دیگر دوستان عرض می‌کنم، اتفاقا این جریان موجود و کاملا برعکس است. یعنی حاکمان برخی رسانه‌ها از هر اهرمی برای مهرورزی بر کارکنان وبلاگ نویس خود سود جسته و مهربانی را به حدی می‌رسانند که خبرنگار وبلاگ نویس یا تعطیل می‌کند، یا استعفا می‌دهد، یا استعفا دادانده می‌شود! و حتی پس از استعفا نیز به قدری "دلایل شخصی" برایش تراشیده و بدرقه راهش می‌شود که چاره‌ای جز تعطیلی برایش نماند.

آنچه را که من نمی‌دانم، نباید وجود داشته باشد!
“متعصبانه ترین مخالفت‌های انسان همواره با پدیده‌هایی است که در موردشان کوچکترین اطلاعی ندارد.” نقل است زمان ورود خط آهن به عربستان، مفتی اعظم وهابیان گفته بود: “نعوذ بالله من المشرکین! الذین یترکون الحمار و یرکبون الشمقدر !!!” که ترجمه اش می‌شود: “از مشرکان به خدا پناه می‌بریم. همان‌ها که الاغ را رها کرده و بر قطار سوار می‌شوند !!!” شده قصه ی برخی صاحبان رسانه که از عصر پارینه سنگی رادیوهای تک موج یک قدم جلوتر نمی‌آیند. از فرط توهم توطئه به هراسی پارانویید دچار شده اند و از شنیدن نام "وبلاگ" کهیر می‌زنند. در عصری که اگر اینجا عطسه بزنی آن سوی کره زمین می‌گویند “عافیت باشد”، چنین طرز فکری قافله ی رسانه‌های داعیه دار تاثیر گذاری را به کدام ترکستان رهنمون خواهد شد؟

تاریخ مرا تبرئه خواهد کرد! *
آقای خدابخش! فشاری هم اگر بخواهد وارد شود، باید بر حاکمان رسانه‌های استان باشد که به کلاس‌های "نهضت رسانه آموزی" بروند تا ببینند دنیای پنهانکاری‌های داخلی رسانه‌ها سالهاست به پایان رسیده و دایره ی "اسرار خانوادگی" که وبلاگ نویسان منتقد متهم به افشایشان می‌شوند، هر روز تنگ تر از دیروز است.
البته روزگاری حمل یک سکه ی آلمان غربی نیم متر آنسوتر از دیوار برلین 20 سال حبس داشت و اعتقاد گالیله به مرکزیت خورشید در کلیسای قرون وسطا نشانه ی الحاد قلمداد می‌شد. تاریخ خبرنگاران وبلاگ نویس را تبرئه خواهد کرد.

*) دفاعیه معروف فیدل کاسترو در دادگاه نظامی ژنرال باتیستا – 26 جولای 1953

حسین آذربایجانی
خبرنگار سابق سرویس سیاسی خبرگزاری ایسنا
نویسنده وبلاگ "سنگ نبشته‌های یک زائر... "
عضو تحریریه ویژه نامه حدیث قزوین