چندی پیش حسین طاهری قزوینی، روزنامه نگار قزوینی نقدی بر وبلاگ من ارسال کرد که حاوی برخی مسائل تکراری -که قبلا به آنها پاسخ داده ام- و برخی مسائل تازه بود که در این نوشته به آنها پاسخ میدهم. همچنین این نقد حاوی مقداری موضوعات کلی و جزئی از وبلاگ من بود. من صراحتا از همه منتقدان وبلاگم میخواهم هر موقع میخواهند سوالی بپرسند یا وبلاگ من را نقد کنند دقیقا بگویند به چه بخشی اشاره دارند.
حسین طاهری قزوینی در آغاز سخنش اشاره کرده است که من نقدهای وبلاگم را با عصبیت پاسخ میدهم و حاضر به پذیرش خطا نیستم. ای کاش او دقیقا اشاره میکرد که در کجای کدام پاسخ من عصبیت احساس کرده است تا دقیقا بتوانم آن را پاسخ بدهم. در مورد حاضر نبودن به پذیرش خطا هم زمانی شخصی حاضر نیست خطایی را بپذیرد که پاسخی برایش نداشته باشد. وقتی شخص میتواند با دلیل و برهان پاسخ بدهد دیگر پذیرش خطا معنی ندارد. در این مورد هم ای کاش دقیقا اشاره میکرد که کجا بوده که من دلیلی برای خطایم نداشته ام اما آن را نپذیرفته ام. من تا آنجا که میدانم تا حالا اگر جایی قادر به پاسخ نبوده ام خطایم را پذیرفته ام.
ایشان به من گفته که من نگاه توأم با توطئه دارم. من اتفاقا دقیقا همین اشکال را به ایشان دارم که فکر میکنند وبلاگ من توطئه انگیز است و اندیشه توطئه نسبت به وبلاگ من دارد. من صادقانه میگویم که تمام اشکالاتی که به دیگران وارد میکنم از سر خیر و دلسوزی و دوست داشتن آنها و البته بر اساس نظرات شخصی خودم است. همینطور اگر آنها را دوست نداشتم نمینشستم 3 روز کامل وقت صرف کنم و برنامهای بنویسم که وبلاگهای بروز شده دوستان و آشنایان را این کنار نمایش دهد. فکر میکنم در این مورد نگاه حسین طاهری قزوینی باید به من و وبلاگ من کمی تغییر پیدا کند.
حسین طاهری در ادامه نقد مثالهایی که به نظر میرسد از دید توطئه آمیز ایشان نسبت به وبلاگ من برخواسته شده است آورده است که سعی میکنم به تک تک آنها بصورت دقیق پاسخ دهم.
در مورد حمید مافی و آن تیتر، آن فقط یک نقد به مطلب رسانه ای ایشان بود که در اقتباسی که ایشان از آن کتاب روزنامه نگاری کرده است بدلیل اینکه نویسنده کتاب خارجی است و کتاب صرفا ترجمه شده است به نظر من در آن کتاب فرهنگ ایرانی و دینی ما نادیده گرفته شده است. این یک نقد به آن مطلب بود و نمیدانم کجایش به توطئه میماند! اجازه بدهید فضای نقد باز بماند و کمی با نگاه مثبت به جریانات اطراف نگاه کنید. اگر همه ساکت بشینیم و به هم نگاه کنیم که به جایی نمیرسیم. خلاصه از پس این نقد و پاسخها است که یک چیز در میآید و در مسیر پیشرفت همهمان قرار میگیرد.
درباره موضع گیری من درباره بیانیه خانه مطبوعات با اینکه چندین بار توضیح هم داده ام اما باز هم میگویم که به نظر من آن بیانیه بدلیل اشتباه در نگاهی که به وبلاگها وجود دارد نوشته شد. نباید وبلاگها را با روزنامه ها و خبرگزاریها یکسان فرض کرد. ما نمیتوانیم به وبلاگها بگوییم چه بنویسند و چه ننویسند و اساسا موضع گیری علیه آنها «بی نتیجه» است. در مورد این بیانیه من شب قبل وقتی اطلاع یافتم قرار است حسین طاهری چنین بیانیه ای بنویسد با اینکه قبلش هم اصلا انتظار نداشتم او حاضر به نوشتن چنین بیانیهای باشد به او پیغام دادم که مواظب باشد تحت تاثیر القائات دیگران آن را ننویسد. اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد و آن بیانیه که عمدهاش تحت تاثیر طرفداران شیخ قدرت علیخانی در خانه مطبوعات و ناراحتی آن ها از وبلاگهای مخالف بعلاوه نگاه اشتباه آنها به وبلاگها بود نوشته شد. من واقعا برای نوشتن آن بیانیه متاسف شدم و نقدم را بر آن بیانیه نوشتم.
در مورد طرفداری من از احمدی نژاد و مسئله فیلترینگ وبلاگها به نظر من فیلترینگ وبلاگها و فشار بر آنها هم در زمان خاتمی و هم در زمان حاضر وجود داشته و دارد و کاملا بی انصافی است که بگوییم در حال حاضر زیادتر شده است. تنها تفاوتی که کرده است اگر آن موقع وبلاگها و وب سایتها فله ای فیلتر میشدند و هیچکس پاسخگو نبود الان جایی بوجود آمده است که اگر وبلاگ شما فیلتر شده باشد میتوانید با آنجا تماس بگیرید و علت فیلترینگ خود را جویا شوید. حتی اگر هم خواستید میتوانید نسبت به رفع موارد اشکالی که آنها از وبلاگ یا وب سایت شما گرفته اند اقدام کنید و وبلاگ خود را از فیلتر خارج کنید.
ایشان من را متهم کرده اند که علت لینک دادن من به مطالب غیر اخلاقی افزایش آمار بازدیدکنندگان وبلاگ است. حسین طاهری اگر قدری توجه میکرد متوجه میشد که این موضوع آنقدر برای من بیاهمیت است که وبلاگم مثل خیلی از وبلاگهای دیگرحتی شمارشگر تعداد بازدید کنندگان ندارد و اصلا برایم مهم نیست چند نفر به وبلاگ مراجعه کرده اند. البته یک شمارشگر پنهان دارد که صادقانه میگویم که 2 ماه است حتی آن را هم ندیده ام و بارها برایم پیش آمده است که افرادی از من پرسیده اند وبلاگت روی چند بازدید کننده دارد اما من نتوانسته ام جواب دقیقی به آنها بدهم. در این مورد هم به طور کلی به موضوع اشاره شده است و فقط مثالی از لینک من به تصاوير حمله پليس چين به يك روسپي خانه آمده است. در مورد آن لینک باید بگویم که عکسهای خاص موجود در آن لینک همه سانسور شده و تار شده بود و به نظر من کل گزارش شامل تعدادی از عناصر خبری هم میشد. به عقیده من علت غیر طبیعی بودن آن لینک برای ایشان این است که در جامعه ما تا کنون کمتر به این موارد پرداخته میشود که برای او و عده ای اتفاق عجیبی قلمداد میشود.
بقیه مواردی که در نقد بیان شده خیلی کلی است و من دقیقا نمیدانم به چیزی باید پاسخ بدهم. البته تعدادی از مواردی را که مطرح شده مثل علت لینکهای انتخاباتی را قبلا بخصوص در پاسخ به نقد سعید آقا علیخانی پاسخ داده ام که برای خواندن پاسخم میتوانید به آنجا مراجعه کنید.
حسین طاهری می گوید گریز از من به عنوان یک رسانه ای به دلش نمیشنید. به نظر من این اشکال از آنجا ناشی میشود که حسین طاهری در پیش فرض اشتباه ذهنی خودش وبلاگ را هم یک رسانه رسمی مثل روزنامه ها و خبرگزاریها فرض میکند که محتوای و سبک نگارش آن نباید از چهارچوب خاصی خارج شود. اما آنچه در تعریف وبلاگ آمده است وبلاگ را یک رسانه غیر رسمی معرفی میکند که به وبلاگ نویس اجازه میدهد به هر صورتی که مایل است بنویسد و در قید و بند نوشتار رسمی مثل آنچه در روزنامه ها و خبرگزاری ها است نباشد. به عقیده من یکی از علل بوجود آمدن و از منافع و مزیتهای وبلاگ هم همین غیر رسمی بودن آن است که آن را از سایر رسانه ها متمایز میکند.
در پایان از حسین طاهری بخاطر نقدش تشکر میکنم و امیدوارم وبلاگ خودش هم استمرار بیشتری داشته باشد تا دیگران هم بتوانند با تفکرات او را بیشتر آشنا شوند و هم با دور کردن اندیشه توطئه و خطر، خودش هم در میدان انتقاد و پاسخ حضوری روشن تر و فعالتر داشته باشد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر